هنري که ادعاي رسالت ديني دارد، ناگزير بر پايهي مباني همان دين بنا شده است. محوريت خداوند که برگرفته از اصل بنيادي توحيد است، در تمييز هنر ديني از غير ديني نقش اساسي دارد. هنرمند مسلمان عالم را منحصر در ماده نميداند و با در نظر گرفتن رابطهي طولي عوالم، و اسم و نشانه بودنِ عالم برای خداوند، تمام زيباييهاي موجود در طبيعت را حکايتگرِ زيبايي الهي ميداند؛ آن هم به صورت تکويني و حقيقي. لذا در صدد نشان دادن جمال الهي در آثار خويش است. نگاهي اجمالي به تعدّد آثار هنريِ به جاي مانده، خود گواه بر اشراف روح ديني در سرتاسر زندگي هنرمند مسلمان است. آثار معماري تمدنهاي اسلامي من جمله ايران، عثماني و اندلس به عنوان نقطهي عطفِ شاخههاي هنر اسلامي از اهميت ويژه برخوردارند. در واقع، هنر غني مسلمانان نشانهي عظمت تمدن و معرفت اسلامي است، به طوري که همهي پژوهشگران به علوّ انديشهي نهفته در پس شاهکارهاي هنري مسلمين اذعان دارند. لذا براي بيان هرچه روشنتر ماهيت هنرِ اسلامي، لازم است مباني ستيشناختي و معرفتي اسلامي آن مورد بررسي قرار گيرد.اين مباني با مباني مکاتب جديدِ غربي که مبتني بر ماديگرايي هستند، سازگاري ندارد و به همين جهت است که هنر غربِ معاصر، هنري فاصله گرفته از ارزشهاي متعالي ديني است. ضمناً، بررسي مباني هنر معاصر غربي بر غناي تحليل جامع هويت مقدس هنر اسلامي خواهد افزود.
اهداف دوره
در پايان اين درس از دانشپژوه انتظار میرود تا با مفاهيم کليدی، مبانی هنر اسلامی و کليات تاريخ هنر در ممالک گوناگون اسلامی آشنا شود. وی همچنين خواهد توانست پاسخ سؤالات زير را به صورت تحليلی ارايه نمايد:
آيا هنر لزوماً مادي است يا سرچشمه ي آن در عوالم فرا مادي است؟
تفاوت هنر متعالی با هنر معاصر غربي در چيست؟
آيا مباني هنر معاصر با مباني اسلام سازگاري دارد؟
آيا انسان آفرينندهي مستقل زيبايي است يا آن که زيبايي را کشف ميکند به اين معنا که منبع زيبايي در وراي او قرار دارد؟
هنر اسلامي چه لوازم اجتماعي را ميتواند داشته باشد که باعث پيشرفت معنوي مسلمانان خواهد بود؟